Thursday, 17 July 2014

!آیا به دین اهمیت می دهید؟ پاسخ احتمالا در ضخامت قشر مغزتان است



شما چقدر به دین و مذهب اهمیت می دهید؟! به تازگی محققین علوم اعصاب دانشگاه کلمبیا پی برده اند که میزان اهمیتی که هر شخص برای دین و مسایل مذهبی قائل است با ضخامت قشر خاکستری مغز وی ارتباطی مستقیم دارد. قشر خاکستری مغز خارجی ترین بخش آن است که سراسر سطحش را شامل می شود و با چین خوردگی های بسیارش شناخته می شود. “میزان توجه و اهمیتی که برای مسایل مذهبی و بطور کلی معنویات قايل هستیم با ضخامت قشر خاکستری مغز در لوب آهیانه ای (پریتال) و پس سری (اکسی پیتال) و نیز بخش های میانی لوب پیشانی (فرونتال) مغز مرتبط است” این را یکی از محققین تیم تحقیقاتی مذکور عنوان می کند. این ارتباطی که او از آن حرف می زند در مناطقی از مغز که بر اساس یافته های پیشین گمان می رود نازک تر بودن قشر خاکستری در آنها بعنوان یکی از عوامل موثر در بروز افسردگی در برخی خانواده ها (که انواع اختلالات روانی از جمله افسردگی در آنها بیشتر شایع است و دیده می شود) است٬ بصورت چشمگیرتری قابل مشاهده است


در تحقیق پر سر و صدای قبلی این تیم پژوهشی٬ مشخص شده بود که خطر بروز افسردگی در بزرگسالانی که در خانواده هایی با خطر و احتمال بالای افسردگی زندگی می کرده اند و در عین حال علاقه و گرایش بیشتر و قوی تری به مسایل دینی و مذهبی داشته اند به میزان ۹۰ درصد کمتر از آن دسته افراد بزرگسالی است که در همان خانواده ها بوده اما گرایش و علاقه ی چندانی به این مسایل نداشته اند. در مطالعه ی اخیر٬ محققین از ۱۰۳ نفر بزرگسال ۱۸ تا ۵۵ ساله در مورد میزان اهمیتی که برای دین و معنویات در زندگیشان قایل هستند و نیز میزان مشارکتشان در فعالیت ها و مراسم مذهبی سوالاتی را پرسیدند. این سوالات را مجددا پنج سال بعد از آنها پرسیدند. تعدادی از این افراد فرزندان یا نوه های همان افرادی بودند که در تحقیق قبلی این محققین در زمینه افسردگی حضور داشتند و در نتیجه در همان خانواده هایی که بیشتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی بودند زندگی می کرده اند؛ برخی دیگر نیز هیچ سابقه ی خانوادگی از بیماری های روانی را نداشتند و در نتیجه بعنوان گروه کنترل مد نظر قرار گرفتند. در نهایت با استفاده از تصویربرداری مغزی ضخامت قشر خاکستری مغز آنها را نیز مورد اندازه گیری قرار دادند. فکر می کنید نتیجه چه بود؟ 

آن دسته از بزرگسالانی که علاقه و گرایش بیشتری به مسایل مذهبی داشتند ضخامت قشر خاکستری مغزشان در مناطقی که پیشتر گفته شد (در هر دو نیمکره ی مغزشان)  بیشتر بود. البته آنطور که این محققین عنوان می کنند این نتیجه بدان معنا نیست که گرایش بیشتر به امورات مذهبی لزوما و حتما به معنای ضخیم تر بودن قشر مغز است و یا برعکس. در نهایت به نظر می آید با توجه به نتایج حاصله٬ ضخیم تر بودن قشر مغز با اهمیت بیشتر قائل شدن برای دین و معنویات در ارتباط است و در عین حال می تواند به طریقی منجر به مقاومت بیشتر در برابر بروز اختلال افسردگی گردد حال آنکه در افرادی با قشر مغزی نازک تر (که بخصوص در خانواده هایی با سابقه ی مشکلات روانی بوده اند) احتمال بروز افسردگی بیشتر است


از طرف دیگر در مطالعه ای دیگر در دانشگاه میزوری در آمریکا گروهی دیگر از پژوهشگران که بطور مشابه در جست و جوی نشانه های معنویات در مغز بودند پی برده اند که در هنگام دست دادن حس تعالی (در حین عبادت) در شخص٬ فعالیت های عصبی مغز در لوب آهیانه ی نیمکره ی راست کاهش می یابد اما در عین حال سایر جنبه های دیگر از فعالیت های مذهبی موجب افزایش عملکرد مغز در لوب پیشانی می شود

پروفسور بریک جانستون٬ یکی از کسانی که در این پژوهش نقش داشته می گوید: “به نظر می رسد که ما اساس و مبنایی عصبی-روانی برای معنویات یافته ایم٬ اما این تنها مربوط و منحصر به یک منطقه ی خاص در مغز نیست.” جانستون و همکارانش سال گذشته ۲۰ فرد دچار جراحات ضربه ای مغز که لوب آهیانه ی نیمکره راست آنها٬ جایی تنها چند سانتیمتر بالاتر از گوش راستشان٬ دچار آسیب شده بود را مورد مطالعه و بررسی قرار دادند. از آنها در مورد اعتقادات مذهبیشان سوالاتی پرسیدند٬ همینطور اینکه آیا با یک منبع قدرت بالاتر و برتر (خدا) احساس نزدیکی می کنند و خود را با آن در ارتباط می بینند و یا اینکه آیا زندگیشان را در گرو مشیت و تقدیری الهی (و از پیش تعیین شده) می دانند و می بینند. آنها متوجه شدند در بین این افراد٬ آن دسته از کسانی که آسیب بیشتر و شدیدتری به آن منطقه از مغزشان (لوب آهیانه راست) وارد شده بود احساس نزدیکی بسیار بیشتری به یک قدرت الهی و برتر (خدا) می کردند. “محققین علوم اعصاب در تحقیقات متعدد و بشکل ثابتی این را نشان داده اند که بروز آسیب در مناطقی از نیمکره ی راست مغز افراد باعث کاهش تمرکز فرد به خویشتن می شود” این را جانستون میگوید. یکی از این مطالعات چند سال قبل بر روی راهب های بودایی و نیز راهبه های فرقه فرانسیسکن صورت گرفت که در آن با بررسی فعالیت های مغز این افراد در هنگام مدیتیشن٬ انجام عبادات و مراسم آئینی شان (بوسیله تصویربرداری مغز با ام آر آی کارکردی) مشخص شد سطح فعالیت های مغزشان در قسمت های تحتانی لوب آهیانه راست دچار کاهشی چشمگیر می شود. با توجه به این موضوع و همینطور یافته های اخیر در دانشگاه میزوری٬ اینطور به نظر می رسد که تجربه های معنوی و مذهبی با کاهش فعالیت مغز در مناطقی از لوب آهیانه راست و در نتیجه کاهش توجه و تمرکز فرد نسبت به خویشتن در ارتباط است



 تیم تحقیقاتی فوق الذکر میزان مشارکت این افراد در انجام فعالیت ها و مراسم مذهبی را نیز مورد بررسی قرار دادند٬ اینکه بطور مثال در طول هفته یا ماه چند بار به کلیسا می روند یا چند بار برنامه های مذهبی را از رادیو و تلویزیون دنبال می کنند و.. سپس میزان مشارکت آنها را با میزان فعالیت لوب پیشانی مغزشان مورد مقایسه قرار دادند و متوجه شدند بین این دو ارتباطی مستقیم وجود دارد! به این معنا که افزایش فعالیت در این بخش از مغز با افزایش مشارکت در فعالیت های مذهبی مرتبط است. به گفته ی پروفسور جانستون:  این یافته ها نشان می دهد که تجارب روحی و معنوی انسان با فعالیت های بخش های مختلفی از مغز در ارتباط است٬ مناطق مشخصی از مغز نقش پررنگ تر و عمده تری را نسبت به سایر قسمت ها ایفا می کنند اما در نهایت مجموعه ای از فعالیت های مختلف در مناطق مختلف است که همراه با یکدیگر منجر به ایجاد تجربه ای معنوی در انسان می گردد



No comments:

Post a Comment