Thursday 12 January 2017

یک فراموشی ساده یا... آلزایمر؟

مطلبی که برای روزنامه شرق نوشتم و در تاریخ ۲۳ دی ماه ۱۳۹۵ منتشر شده است. 





آقای «م» سالها مدیر یکی از شعبات یک بانک قدیمی در تهران بود و حالا چند سالی است که بازنشسته شده است. آقای «م» مردی ۷۱ ساله و تحصیلکرده است و در کار و زندگی‌اش همواره فردی منظم و دقیق بوده است. مدتی قبل همسرش نامه‌ای از بانک دریافت کرد که در واقع اخطاریه‌ی چندم آن بانک مبنی بر پرداخت قسط‌های عقب‌افتاده‌ی وامی بود که همسرش از حدود دو سال پیش هر ماه مرتب آن را پرداخت می‌کرد. او با توجه به خوب بودن وضعیت مالیشان و شناختی که از دقت همسرش داشت، از عدم پرداخت چند قسط آخر کاملا متعجب شد. آقای «م» به همسرش گفت که فراموش کرده آنها را بپردازد. اما چند روز بعد مشخص شد برخی دیگر از پرداختهای معمول ماهیانه‌ی آنها که انجامش بر عهده‌ی آقای «م» بوده یا انجام نشده یا اشتباهی انجام شده است: حدود ۱۰ میلیون تومان که قرار بود ماه قبل به حساب دخترشان واریز شود به حساب شخص دیگری واریز شده و دختر هم که گمان کرده شاید پدر و مادر به دلایلی در پرداخت آن پول مشکل دارند، چیزی به آنها نگفته بود، شارژ ماهیانه‌ی ساختمان دو برابر بیشتر از آنچه که باید به حساب مدیر ساختمان واریز شده بود، مبلغی که از سال قبل به صورت ماهیانه به یک خیریه میپرداختند، به همراه چند قبض تلفن و برق از مدتی قبل پرداخت نشده و ... . آقای «م» از این مسایل اظهار بی‌اطلاعی میکند و میگوید احتمالا فراموش کرده است. همسرش حیرت‌زده و نگران موضوع را با فرزندانش در میان می‌گذارد و قرار می‌شود آقای «م» جهت بررسی حافظه‌اش به نزد یک پزشک متخصص مغز و اعصاب مراجعه کند. کمی بعد با انجام معاینات و ارزیابی‌های لازم، مشخص شد که آقای «م» دچار بیماری آلزایمر شده است. 
آنچه آقای «م» تجربه کرده به طور معمول و کمتر یا بیشتر، در میان بسیاری از افراد دچار بیماریهای زوال‌عقل (مانند آلزایمر و) دیده میشود. تحقیقات جدید نشان می‌دهد یکی از علایم اولیه‌ی بروز این بیماری «عدم توانایی حساب‌رسی مالی و کار کردن با پول، چک، کارت‌های اعتباری و .... است. به عبارتی ممکن است فرد قدرت تشخیص اسکناس‌ها و چک‌پولها، استفاده از چک و کارت‌های اعتباری یا واریز و برداشت پول و .... را از دست بدهد در حالی که قبلا به خوبی از عهده‌ی انجامشان بر می‌آمده است. 





 مورد خانوم «ح» 

خانوم «ح» زنی ۸۳ ساله است و خانواده، دوستان و همسایگانش او را با عنوان «حاج ‌خانوم مهربان» می‌شناسند. حدود یک سال پیش وقتی دخترش برای دیدار مادر به منزلش رفته بود، متوجه میشود که او در هنگام وضو گرفتن برای خواندن نماز در آینه‌ی دستشویی مشغول صحبت با خودش است. تعجب می‌کند و بعد از کمی دقت متوجه می‌شود که او در واقع مشغول صحبت با خودش نیست بلکه در حال صحبت با «مادرش» است که سالها پیش فوت کرده است. دختر در کمال شگفتی و وحشت دریافت که مادرش دیگر خود را در آینه نمی‌شناسد و در عوض چهره‌ی مادربزرگش را (که شباهت فراوانی هم به او داشت) در آینه می‌بیند. مدتی بعد مشخص شد که حاج خانوم مهربان دچار بیماری آلزایمر شده است.

عدم تشخیص چهره‌ی خود در آینه نیز یکی دیگر از علایم هشداردهنده‌ی بروز زوال‌عقل است و در ۲-۱۰ درصد افراد دچار این بیماری دیده میشود. در چنین وضعیتی فرد ممکن است چهره‌ی خود را در آینه نشناسند و آن را یکی از اعضای خانواده، یک غریبه یا حتی جوانیهای خویش پنداشته و با آن صحبت کند، هذیانی که گاه ممکن است برایش صمیمانه و دوستانه باشد و گاه عذاب‌آور و ناخوشایند.
تقریبا همگی ما شنیدیم و می‌دانیم که با افزایش سن، توان و عملکرد حافظه‌ی انسان رو به افول می‌گذارد. یک ایده رایج و اشتباه در میان بسیاری از افراد (خصوصا در سنین بالا) آن است که هر نوع فراموشی یا لغزش حافظه را به عنوان نشانه‌ای از بروز آلزایمر تلقی می‌کنند، مثلا فراموش کردن اینکه دسته کلید یا سوییچ ماشین را کجا گذاشته‌اند، ماشینشان را در کدام قسمت پارکینگ پارک کرده‌اند یا صدا کردن یک فرزندش با نام فرزند دیگر و ... . بررسی‌ها نشان داده از حدود سن ۴۵ سالگی به بعد بسیاری از ما دچار افت حافظه میشویم و این روندی طبیعی است، هرچند که نگرانی از این فراموشی هم خود امری طبیعی و مهم است که باعث میشود نسبت به وضعیت سلامت خود حساس‌تر باشیم. اما آنچه که چندان طبیعی نیست فراموش کردن «بیش از حد» است. ممکن است بپرسید منظور از «بیش از حد» دقیقا چی و چقدر است و مرز بین فراموشی طبیعی حاصل از افزایش سن و بیماریهای زوال‌عقل نظیر آلزایمر کجاست؟ چگونه میتوان یک فراموشی ساده و طبیعی ناشی از افزایش سن را از بیماری آلزایمر تشخیص داد؟ واقعیت این است که متخصصان علوم‌اعصاب هنوز کاملا و به درستی پاسخ این سوال را نمی‌دانند. با این حال تحقیقات گسترده‌ نشان می‌دهد می‌توان برخی از نشانه‌های مرتبط با این دو را از یکدیگر بازشناخت.



لغزش‌های طبیعی حافظه

بارها شنیده‌ایم که هر فرد استعدادها و تواناییهای خاص خود را دارد، مثلا یکی در ریاضی بهتر است و دیگری در علوم. حافظه نیز چنین است، برخی از افراد در سنین بالا حافظه‌ی بهتری از هم‌سالان خود دارند و برخی هم نه. هر کس صرف‌نظر از سنش ممکن است دچار لغزش‌های حافظه شود، چیزی را که میخواهد به خاطرش نیاید و .... اما در عین حال دچار آلزایمر یا بیماری‌های مشابه هم نباشد. همانطور که پیشتر گفته شد با بالاتر رفتن سن این مشکلات در اکثر افراد هم به طور طبیعی بیشتر میشود. «دنیل شَکتر» استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد هفت علامت را به عنوان مشکلات معمول و طبیعی حافظه برشمرده و آنها را «هفت گناه حافظه» نامیده که عبارتند از:
۱. فراموش کردن برخی رویدادها یا حقایق (فکتها) که در نتیجه‌ی کاهش دسترسی به برخی اطلاعات ثبت شده در حافظه است و با افزایش سن به مرور کمتر هم می‌شود. مثلا فرد می‌داند رییس‌جمهور حال حاضر کشور کیست، اما ممکن است دقیقا یادش نیاید در چه سال و چه ماهی انتخاب شده است. متخصصان علوم‌اعصاب بر این باورند که این نوع فراموشی یک مکانیزم طبیعی، ضروری و مفید در مغز ماست تا اطلاعات کم‌فایده و غیرضروری را از حافظه پاک کرده و اطلاعاتی جدیدتر و مفیدتری را حفظ کند.
۲. عدم حضور ذهن، مثلا فرد فراموش می‌کند که دسته کلید یا عینکش را کجا گذاشته است یا یک قرار ملاقات را از یاد میبرد یا در برخی موارد کیف پر از پول یا طلایش را در تاکسی جا می‌گذارد. این اتفاق گاهی اوقات (نه همیشه) و معمولا زمانی رخ می‌دهد که شخص توجه کافی به آن چه انجام می‌دهد یا می‌بیند و می‌شنود، ندارد و به جای توجه دقیق به آن چه که باید، ذهنش درگیر موضوعاتی دیگر است.
۳. عدم توانایی بازیابی ذهنی، مثلا فرد فرزندش را با نام فرزند دیگرش صدا می‌زند یا در تلاش برای به یاد آوردن چیزی است و میگوید: «نوک زبونمه». این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که فرد در آن لحظه به طور موقت (نه دایم) به اطلاعات مورد نظر ثبت شده در حافظه‌اش دسترسی ندارد. در چنین مواردی فرد اغلب چیزی مشابه کلمه مورد نظرش را از حافظه‌اش پیدا و بازیابی می‌کند (نام یک فرزند به جای دیگری یا استفاده از کلمه‌ای نابجا در سخنرانی یک مقام سیاسی). این شکایت اصلی حدود 85 درصد افرادی‌ است که در سنین بالا نگران دچار شدن به بیماری زوال‌عقل هستند و برای بررسی بیشتر به نزد پزشک می‌روند.
۴. مرتبط دانستن یک خاطره با اتفاقی نامربوط، وقتی چیزی را تا حدی درست به یاد می‌آورد، اما برخی جزییات مرتبط با آن نادرست هستند. مثلا ممکن است یک مهمانی قدیمی و برخی از افراد شرکت کننده در آن را به خاطر آورد، اما زمان و مکان آن و برخی دیگر از افراد حاضر در جشن را نه. یکی از دلایل این وضعیت آن است که با افزایش سن، میزان تمرکز فرد و سرعت و دقت پردازش اطلاعاتش کمتر می‌شود.
۵. یادآوری ناخواسته خاطراتی (ناخوشایند و مزاحم) که فرد نمی‌تواند فراموششان کند، مثلا یادآوری یک اتفاق بد نظیر تصادف، زلزله، تجاوز، مرگ عزیزان و ... که در برخی موارد، گویی فرد را به یک «زندانی در خاطراتش» تبدیل می‌کند.
۶. تغییرپذیری خاطرات، بدان معنا که خاطرات گذشته‌ی ما در هنگامی که میخواهیم آنها را به یاد بیاوریم، تحت تاثیر عقاید و باورها، دانش و احساسات حال حاضر ما تغییر می‌کنند. به طور مثال یک تحقیق نشان داده وجود اختلاف و مشکل بین زن و شوهر باعث میشود که خاطرات عاشقانه سابق و رابطه‌ی خوب آنها در گذشته به شکلی نامتناسب و غیرواقعی منفی و ناخوشایند به نظر بیاید. مثال دیگر افراد دچار افسردگی است که عموما خاطرات منفی را بهتر از خاطرات مثبت به یاد می‌آورند.
۷. تلقین‌پذیری خاطرات، این به معنای تغییرپذیر بودن و آسیب‌پذیر بودن خاطرات ما در برابر تلقین، پرسش، فریب یا اطلاعاتی است که بعدا کسب کرده‌ایم. به همین دلیل است که مثلا در شرایطی خاص ممکن است خاطراتی از دوران کودکیمان را به یاد بیاوریم که در عالم واقعیت هرگز اتفاق نیفتاده است یا مثلا در هنگام بازجویی از یک فرد با تلقین یا ارایه‌ی اطلاعاتی غلط و جهت‌دار، پس از مدتی او به این باور برسد که آنچه به او می‌گویند را واقعا مرتکب شده است و در نتیجه مسئولیت آن (کار نکرده) را بر عهده بگیرد.
اینها نشانه‌هایی از لغزش‌های طبیعی حافظه‌ی ماست (صرف‌نظر از اینکه چند سالمان است) و نشانه‌هایی از وجود آلزایمر نیستند. حتي در صورتی که دفعات و شدت وقوع آنها زیاد باشد، باز هم نمیتوان به ضرس قاطع گفت که فرد دچار نوعی بیماری (زوال‌عقل) است، اما در چنان وضعیتی حتما لازم است یک متخصص، ارزیابی دقیقی از وضعیت فرد به عمل آورد.



علایم اولیه هشداردهنده آلزایمر

قبل از بررسی این علایم حتما باید چند نکته مهم را در نظر داشت. اول این که یکی از مهم‌ترین عوامل خطرساز بروز بیماریهای زوال‌عقل «سن بالا» است، به این معنا که به ندرت دیده می‌شود افراد زیر سن ۶۰ سال دچار این بیماری‌ها (آلزایمر و ....) شوند مگر آن که در خانواده آنها چنین سابقه‌ای وجود داشته باشد. خطر بروز زوال‌عقل در افراد ۶۵ ساله ۱۰ درصد و در افراد ۸۵ سال ۵۰ درصد است، هر چه سن بالاتر رود خطر ابتلا به این بیماریها نیز بیشتر می‌شود. دومین نکته‌ی حائز اهمیت آن که نمی‌توان در صورت مشاهده‌ی یک یا چند علامت هشداردهنده تصور کرد فرد «حتما» دچار زوال‌عقل شده، چرا که تشخیص این مشکل تنها و فقط پس انجام آزمایشها و معاینات دقیق و تخصصی یک پزشک متخصص مغز و اعصاب انجام می‌شود. نهایتا اینکه به یاد داشته باشیم تمام این علایم به طور ثابت در همه افراد دچار زوال‌عقل دیده نمی‌شود چرا که هر فرد دچار زوال‌عقل، نشانه‌هایی متفاوت با شدت‌هایی متفاوت را نسبت به بیمار دیگر نشان می‌دهد. در صورت مشاهده‌ یک یا چند نشانه‌ی ذیل لازم است از هر نوع قضاوت و گمانه‌زنی جدا خودداری کرد و در سریع‌ترین زمان، از فرد خواست جهت بررسی دقیق و تخصصی به یک متخصص مراجعه کند.
۱. مشکلات و ضعف حافظه به طوری که زندگی روزانه فرد را مختل کند؛ این یکی از اولین و آشناترین نشانه‌های آلزایمر است که فرد به طور مکرر اتفاقات، تاریخها، قرار ملاقاتها، آموخته‌های اخیر و ... را فراموش می‌کند و به سختی به یاد می‌آورد. مدام سوالات یکسانی می‌پرسد گویی که پاسخ قبلی را یادش رفته و اغلب به شکل فزاینده‌ای نیازمند یادآورهای حافظه است (مثل تقویم، نوشتن روی کاغذ، اپهای گوشی و تبلت یا کمک گرفتن از سایر اعضای خانواده).
۲. مشکل در انجام فعالیتهای همیشگی و روزمره در خانه و محل کار؛ مثلا فرد ممکن است نتواند مثل همیشه به سمت یک محل کاملا آشنا (محل کار یا منزل اقوام یا دوستان) رانندگی کند، دستور پخت غذایی که سالها میپخته را به تدریج از یاد ببرد، قواعد محیط کار یا یک فعالیت و بازی همیشگی را فراموش کند.
۳. جابه‌جا گذاشتن وسایل؛ برای همه ما پیش آمده گاهی کیف پول یا وسایل شخصیمان را جا بگذاریم، اما در آلزایمر فرد ممکن است وسایل شخصی‌اش را مکررا در جاهایی کاملا نامربوط جا بگذارد (مثلا عینک در یخچال یا ساعت در فریزر) و قادر به یافتن آنها هم نیستند و حتي گاهی ممکن است دیگران (مثلا فرزندانشان) را متهم به دزدیدن آنها کنند.
۴. گم کردن زمان و مکان؛ فرد به‌طور مرتب تاریخ یا مقصد مورد نظر خود را فرموش کند به طوری که نمیتواند برخلاف افراد عادی با کمی تمرکز آن را به یاد آورد، مثلا فرد ممکن است مسیر آشنای همیشگی خانه‌اش را گم کند یا حتی نداند کجاست و چگونه به آنجا رفته است. برآورد میشود حدود ۶۰ درصد از افراد دچار زوال‌عقل ممکن است دست کم یک بار در کوچه و خیابان سرگردان شوند و این گم شدن خطرات زیادی را می‌تواند به همراه داشته باشد و به همین دلیل نیازمند مراقبت جدی‌اند.
۵. مشکلات ارتباطی و کلمه‌یابی افراد دچار آلزایمر ممکن است در پیدا کردن کلمات مناسب (در گفتار یا نوشتار) و دنبال کردن یک مکالمه به طور مکرر دچار مشکل بشوند. مثلا برای بیان منظور خود از یک کلمه‌ی اشتباه استفاده کنند (چون کلمه‌ی اصلی را به یاد نمی‌آورند) و این باعث نامفهوم شدن حرفشان میشود یا وسط یک گفت‌وگو ندانند که چگونه می‌توانند آن را ادامه بدهند و در نتیجه در بسیاری از موارد ممکن است حرفشان را تکرار کنند.
۶. مشکلات در تصمیم‌گیری و قضاوت؛ مثلا فرد اغلب قضاوت درستی از شرایط و مشکلاتش ندارد و در نتیجه ممکن است هرگز ضرورت مراجعه به پزشک را درک نکند. همینطور ممکن است در برخی تصمیم‌گیری‌های خیلی ساده (مثلا انتخاب طعم بستنی) مشکلی نداشته باشند اما در تصمیمات بزرگتر و مهمتر (مثل خریدن منزل جدید) دچار مشکلند و گاهی ممکن است تصمیماتی به شدت اشتباه بگیرند. از همین رو در تصمیم‌گیری‌هایشان حتما نیازمند کمک هستند.
۷. اختلال در تفکر ذهنی و حل مساله؛ مثلا فرد ممکن است در برنامه‌ریزیهای معمول زندگیاش یا کار با اعداد و ارقام دچار اشکال بشود، تمرکز کردن برایش سخت بشود و بسیاری از کارهایی را که قبلا به راحتی انجام میداد را نتواند انجام بدهد. مثال آقای «م» یک مورد مشخص از بروز چنین مشکلاتی است.
۸. بروز تغییرات در خلق و شخصیت؛ شخصیت فرد دچار آلزایمر به تدریج تغییر میکند، ولی حالات روانی-عاطفی و خلقیات آنها می‌تواند بسته به شرایط به سرعت تغییر کند. مثلا ممکن است فرد در یک لحظه گیج و لحظه‌ای دیگر آشفته، مضطرب، ترسیده، مشکوک به سایرین یا غمگین و ناراحت به نظر برسد.
۹. دوری از فعالیتهای کاری و اجتماعی و انزوا؛ به این صورت که فرد ممکن است از انجام پروژه‌های کاری، فعالیتهای معمول اجتماعی و خانوادگی و سرگرمی‌هایش دوری کند. مثلا در دنبال کردن تحولات ورزشی مورد علاقه‌اش به مشکل بر بخورد یا یادش برود که چگونه آن سرگرمی و ورزش را قبلا انجام می‌داده (مثلا تخته یا تنیس).
۱۰. مشکلاتی در درک بینایی و فضایی و همینطور در تشخیص بوها؛ مثلا فرد ممکن است در خواندن، تعیین و تشخیص رنگها و کنتراست آنها یا در برآورد مسافتها و فاصله دچار اشکال بشود و مجموع اینها در فعالیت‌هایی نظیر رانندگی مشکلاتی جدی به وجود می‌آورد. یا توان تشخیص بو و مزهاش مثل سابق نباشد و مثلا غذاهای مختلف مکررا به نظرش بدون عطر و مزه بیاید.



نسخه‌ی پی‌دی‌اف و با کیفیت این مقاله رو می‌تونید از اینجا دریافت کنید.